پاورپوينت هاي درسي

تعريف نزاكت لغت از پاورپوينت فيزيك يازدهم "مطالعه مونث ، انرژي و تعامل بين آنها" است ، ولي آنچه واقعاً بدين معني است اين است كه فيزيك مربوط به سؤال كردن سؤالات بنيادين و سعي براي تماشا آنها با نگريستن و آزمايش است.
فيزيكدانان سؤالهاي ابهت مانند:
جهان چگونه پيش درآمد شد؟جهان بعدها چگونه تغيير خواهد كرد؟خورشيد چگونه مي درخشد؟بلوك هاي ساختماني بنيادين مونث چيست؟اگر انديشه مي كنيد اين سؤالات جذاب هستند ، بعد فيزيك را برادر داريد.
فيزيكدانان چه كاري سپريدن مي دهند؟
بسياري از فيزيكدانان در تحقيقات ناب-سره پيشه مي كنند و سعي در يافتن پاسخي براي اين نوع سؤالات دارند. پاسخ هايي كه آنها با آنها مي گيرند بيشتر منجر به كاربردهاي غير منتظره تكنولوژيكي مي شوند. به عنوان مثال ، تمام فناوري هايي كه امروزه متعلق به بهره‌گيري مي كنيم ، از جمله كنسول هاي بازي ، تلفن هاي به اتفاق ، دستگاه پخش mp3 و DVD ، مبتني بر فهم نظري از الكترون ها است كه در حدود نوبت قرن بيستم توسعه يافته است.

پاورپوينت فيزيك يازدهم تنها با مفاهيم نظري سر و پيشه ندارد. در هر گستره تكاپو انساني كاربرد دارد ، از جمله:
توسعه اشكال پايدار توليد انرژيدرمان سرطان ، از راه پرتودرماني و تشخيص بيماري از راه انواع گوناگون تصويربرداري ، همه مبتني بر فيزيك است.توسعه بازي هاي كامپيوتر ايطراحي و ساخت ساز و برگ ورزشيدرك و قبل بيني زلزله... در واقع ، تقريباً در هر تقسيم كه مي توانيد به افراد نيازمند فرهنگ فيزيك فكر كنيد ، انديشه مي كنيد.
در مورد رياضيات چطور؟
بسياري از مسائل آنسان كه پيداست پيچيده در طبيعت را مي توان از لحاظ روابط رياضي نسبتاً ساده فهميد. فيزيكدانان كوشش مي كنند از راه تماشا ، برپايي مدل هاي رياضي و تست آنها با سپريدن آزمايش ها از اين روابط پرده بردارند. معادلات رياضي مورد كاربرد در فيزيك معمولاً بسيار پيچيده تر از آنچه واقعاً هستند به عقيده مي رسند. با اين وجود ، اگر مي خواهيد به تحصيل فيزيك بپردازيد ، بايد با مقدار مشخصي از رياضي آشنا شويد.
… و كامپيوتر؟
پاورپوينت فيزيك يازدهم بطور فزاينده اي از كامپيوترهاي مترقي و زبان هاي برنامه نويسي براي حل دشواري ها علمي بخصوص براي مدل سازي فرايندهاي پيچيده كاربرد مي كنند. اگر شبيه سازي بر پايه فيزيك درست نباشد ، ساير فرصتي براي پيش بيني حقيقت در طبيعت نخواهد داشت. اكنون اغلب دوره هاي درسي فيزيك دست كم دربرگيرنده برخي برنامه نويسي كامپيوتر است.

انگليسي اقتباس از زباني Proto-هند و اروپايي است كه عشاير در حدود 5000 سال قبل بدست اروپاييان سرگردان بودند. آلماني نيز از اين زبان آمده است. انگليسي معمولاً به سه دوره مهم تاريخي بخش مي شود: انگليسي باستاني ، انگليسي ميانه و انگليسي مدرن. انگليسي باستاني بدست مردمان  آلماني (Jutes، Saxons، and Angles) به جزاير بريتانيا آورده شد و از سال 449 آغاز شد. با تأسيس مراكز يادگيري در وينچستر ، تاريخچه ها در حال نگارش ، و ترجمه متون مهم لاتين به لهجه West Saxon در 800s ، گويشي كه در آنجا گفتگو مي شد ، به "انگليسي قديمي" رسمي تبديل شد. واژه ها پذيرفته شده از زبانهاي اسكانديناوي آمده است.

تكامل زبان انگليسي در پيروزي نورمن ها در سال 1066 ، گويش درخشان فرانسوي (كه فرانسوي با نفوذ آلماني بود) وارد انگليس شد. مركز يادگيري به تدريج از وينچستر به لندن منتقل شد ، به همين ترتيب انگليسي كهن ساير بر آن چيره نبود. نورمن فرانسوي ، كه توسط اشراف و انگليسي باستاني گفتگو مي شود ، توسط ملت عادي صحبت مي شود ، با گذشت زمان در درهم شد الي انگليسي انگليسي شود. در دهه 1200 ، نزديك 10،000 كلمه فرانسوي در انگليسي گنجانيده شده است. برخي از كلمات به عنوان تعويض براي پاورپوينت زبان انگليسي يازدهم خدمت مي كردند ، و بعضي ديگر با معاني كمي تغيير مكشوف همگام بودند.
هجي ها تغيير مي كردند به طوري كه افراد با قبل زمينه فرانسوي نورمن واژه ها انگليسي را هنگام شنيدن حرف هاي خود را يادداشت مي كردند. تغييرات ديگر دربرگيرنده از بين رفتن جنسيت براي اسمها ، برخي از فرم هاي كلمه اي (به اصطلاح شكاف) ، خاموشي "e" و همگرايي يك فرمان كلمه محدودتر است. Chaucer در اواخر دهه 1300 در انگليسي متوسط نوشت. لاتين (كليسا ، دادگاه) ، فرانسوي و انگليسي در آن زمان در پاورپوينت زبان انگليسي يازدهم بسيار باره استفاده قرار مي گرفت ، اگرچه انگليسي هنوز به بسياري از لهجه هاي ناحيه اي اشاره داشت كه مايه سردرگمي مي شد.
تغييرات ساختاري و دستوري نيز رخداد افتاد. چارلز باربر در "زبان انگليسي: يك پيشگفتار تاريخي" خاطرنشان مي كند:
"يكي از مهمترين تغييرات نحوي در زبان انگليسي از زمان آنگلوساكسون مفقود الاثر شدن S [ubject] -O [bject] -V [erb] و V [erb] -S [ubject] -O [bject گونه ها كلمات سامان و برپايي گونه S [ubject] -V [erb] -O [bject] به صورت عادي. گونه SOV در اوايل سده ها وسطي گم نشان شد ، و گونه VSO پس از ميان كمياب بود سده هفدهم. نظم كلمه VS به راستي هنوز هم در انگليسي به عنوان يك گونه كمتر رايج وجود دارد ، همانطور كه در "جاده زير آمد جمعيت زيادي از كودكان" ، اما گونه كامل VSO امروز سخت رخ مي دهد. "كاربرد انگليسي مدرنبسياري از محققان دوره اوليه انگليسي نوين را حدود 1500 ميلادي مي دانند. در دوره رنسانس ، انگليسي واژه ها بسياري از لاتين از راه فرانسوي ، از لاتين كلاسيك (نه فقط لاتين كليسا) و يوناني را در بر داشت.

كتاب ورجاوند سلطان جيمز (1611) و نشانه ها ويليام شكسپير در انگليسي مدرن باره توجه قرار گرفته است.يك دگرگوني مهم در زبان ، كه به واگذاري "اوليه" دوره انگليسي نوين واپسين،انجام عدل ، زماني بود كه تلفظ واكه هاي طولاني تغيير كرد. آن را Vowel Shift كبير مي نامند و در نظر گرفته مي شود كه از دهه 1400 تا دهه 1750 رويداد افتاده است. به عنوان مثال ، يك واكه بلند بلند انگليسي متوسط مشابه e در پايان به يك انگليسي جديد Long i تغيير پيدا كرد ، و يك صداي بلند انگليسي انگليسي متوسط به يك صداي انگليسي نوين تبديل شد.

صداهاي بلند و ميانه ​​و ذيل نيز تغيير كرده اند ، مانند يك تحول طولاني به يك انگليسي جديد و يك صداي آه در حال تغيير به صداي بلند.بنابراين براي روشن شدن ، اصطلاح انگليسي مدرن بيشتر به حالت نسبي تلفظ ، گرامر و هجي آن اشاره دارد لغايت جايي كه ارتباطي با واژگان يا واژگان فعلي دارد ، كه دائم در حال تغيير است.
انگليسي امروزانگليسي دائم لغات جديدي را از ديگر زبانها پذيرفته است (به گفته ديويد كريستال در 350 زبان "انگليسي به عنوان يك زبان جهاني"). نزديك سه چهارم از سخنان آن از يوناني و لاتين آمده است ، اما ، همانطور كه Ammon Shea در "انگليسي بد": A History of Linguistic Aggravation "اشاره مي كند ،" "مطمئناً يك زبان رومانتي نيست ، يك آلماني است. شدني است در اين حقيقت پيدا شود كه برپايي جمله اي بدون كلمات با اصالت لاتين بسيار راحت است ، ولي ساختن جمله اي كه هيچ كلمه اي از انگليسي قديمي ندارد بسيار غيرممكن است. "
با هستي منابع بسياري در پشت تكامل آن ، پاورپوينت زبان انگليسي يازدهم قابل انعطاف است و واژه ها نيز به طور مرتب نوآوري مي شوند. رابرت بوركفيلد ، در "زبان انگليسي" اين زبان را "ناوگان كاميون هاي تفنگدار" مي نامد كه بدون در عقيده دريافت آن پيوستگي مي يابد.هيچ شكل مهندسي زباني و هيچ مقدار قانونگذاري زباني گير از بيشماري از تغييراتي كه پيش روي شماست نيست.

اصطلاح انگليسي از پاورپوينت زبان انگليسي دهم ، گفتار آنگليس - يكي از سه قبيله آلماني كه در قرن پنجم به انگلستان حمله كردند گرفته شده است. زبان انگليسي زبان اصلي چندين كشور از جمله استراليا ، كانادا ، نيوزلند ، انگلستان و بسياري از مستعمرات سابق آن و ايالات متحده است و زبان دوم در تعدادي از كشورهاي چند زبانه از جمله هند ، سنگاپور ، و فيليپين

اين زبان در چندين كشور آفريقايي نيز مانند ليبريا ، نيجريه و آفريقاي جنوبي زبان رسمي است اما در بيش از 100 نفر در سراسر جهان صحبت مي شود. افراد با مليتهاي مختلف هنگام ملاقات در هنگام مسافرت ، تجارت ، يا در زمينه هاي ديگر.

طبق گفته كريستين كنهالي در كتاب "اولين كلمه" ، "امروز حدود 6000 زبان در جهان وجود دارد و نيمي از جمعيت جهان فقط 10 نفر از آنها را صحبت مي كنند. انگليسي تنها غالب ترين اين 10.1 استعمار انگليس است. گسترش زبان انگليسي در سراسر جهان ؛ تقريباً در همه جا صحبت شده است و از زمان جنگ جهاني دوم با دستيابي جهاني به قدرت آمريكايي رواج پيدا كرده است. "
تأثير پاورپوينت زبان انگليسي دهم  نيز در سطح جهاني از طريق فرهنگ پاپ آمريكايي ، موسيقي ، فيلم ، تبليغات و نمايش هاي تلويزيوني گسترش يافته است.
در سراسر جهان صحبت كرديك سوم از جمعيت جهان انگليسي را به عنوان يك زبان اول يا فرعي ، بيش از 2 ميليارد نفر صحبت مي كنند

توني ريلي برآورد قبلي خود در "زندگي انگليسي را تغيير مي دهد" در "The Sunday Times" در انگليس خاطرنشان كرد: اكنون تخمين زده مي شود 1.5 ميليارد انگليسي زبان در سطح جهان: 375 ميليون نفر كه انگليسي را به عنوان اولين زبان خود صحبت مي كنند ، 375 ميليون نفر به عنوان زبان دوم و 750 ميليون نفر كه انگليسي را به عنوان يك زبان خارجي صحبت مي كنند. " او ادامه داد:
"نخبگان مصر ، سوريه و لبنان به نفع انگليسي فرانسوي ها را رها كردند.

هند دوباره پاورپوينت زبان انگليسي دهم را عليه زبان حاكمان استعماري خود معكوس كرده است ، و ميليون ها نفر از والدين هندي هم اكنون فرزندان خود را در مدارس انگليسي زبان ثبت مي كنند - به رسميت شناختن اهميت انگليسي براي تحرك اجتماعي از سال 2005 ، هند داراي بزرگترين جمعيت انگليسي زبان در جهان است كه تعداد بسيار بيشتري از مردم قبل از استقلال از اين زبان استفاده مي كنند. و دستورالعمل تغيير عمده فروشي به زبان انگليسي را صادر كرده است.

پاورپوينت زبان انگليسي دهم 

و چين قصد دارد يك برنامه عظيم را براي مقابله با يكي از معدود موانع باقيمانده در گسترش اقتصادي پيشرفت اقتصادي خود يعني كمبود انگليسي زبانان اجرا كند."انگليسي حداقل در 75 كشور جهان با داشتن جمعيتي مشترك دو ميليارد نفر داراي وضعيت رسمي يا ويژه است. تخمين زده مي شود كه از هر چهار نفر يك نفر در سراسر جهان يك فرد با مدرك زبان انگليسي صحبت مي كند."

پاورپوينت شيمي دوازدهم چنان موضوعي مفصل و پر از جزئيات است كه براي يك بازپسين وارد آسان است اگر نگران كننده نباشد ، آن را الي حدي پرمشغله پيدا كند. بهترين راه حل اين است كه از ديدگاه هاي مختلف به كيميا نگاه كنيد:
چگونه شيمي با ساير علوم و به طور كلي با دانشمند ارتباط داردبرخي از مفاهيم بنيادي كه در سراسر پاورپوينت شيمي دوازدهم اشاعه مي يابد چيست؟برخي از جريانهاي اصلي شيمي مدرن چيست؟ 

1 گستره علوم شيمياييشيمي بيش از كران جهاني است و به صورت فعال در حال تغيير موضوعي است كه بايد در يك تعريف مقاوم محصور باشد. احتمالاً بهتر باشد كه كيميا را بيشتر به عنوان يك نگرش انديشه كنيم كه تمركز اصلي آن بر ساختار و خواص مواد - انواع ويژه مواد - و به ويژه تغييراتي كه در آنها وجود دارد مي گذارد.

از بعضي جهات ، شدني است پاورپوينت شيمي دوازدهم "اساسي" به نظر برسد به حدي كه با ماده و انرژي به شكلي كلي تر و بدون تأكيد بر مواد ويژه سروكار داشته باشد.اما تمايز مي تواند زياد فازي باشد. در نهايت ، كاهش دادن جنبه هاي كوشش انسان براي جعبه هاي كوچك ، بسيار فايده است. 
شيمي: دانش اصليشيمي: علم اصلياهميت واقعي شيمي در اين است كه به عنوان واسط تقريباً ساير علوم ساير و وانگهي بسياري از گويه هاي ساير سعي آدمي عمل مي كند. به همين انگيزه ، اغلب گفته مي شود شيمي (حداقل توسط شيميدان!) "علم اصلي" است.شيمي مي تواند به مراتب شخصي تر "محوري" باشد: با داشتن گويه اي استوار در شيمي ، مهاجرت به زمينه هاي ساير با پيشرفت علايق خود ، زياد راحت تر خواهيد بود.
 
پاورپوينت شيمي دوازدهم مي تواند هر چيره دست را تقويت كند. كيميا به حدي عميق در بسياري از مقوله هاي تجارت ، دولت و مديريت محيط زيست گنجانيده شده است كه بعضي مقوله ها در اين جستار مي تواند مفيد باشد (و بتواند به عنوان عضوي از تيم كه داراي مهارت هاي گزيده تر اي است براي شما يك حاشيه شغلي به شما بدهد) در زمينه هايي گوناگون با توسعه محصول ، بازاريابي ، مديريت ، علوم رايانه ، نوشتن فني و حتي قانون.

در سنه 1953 هنگامي كه جيمز دي واتسون ، ژنتيك شناس و بيوفيزيكولوژيست آمريكايي و بيوفيزيكدان انگليسي ، فرانسيس كريك و موريس ويلكينز ، مدل مارپيچ دومي را براي پاورپوينت زيست شناسي دوازدهم طراحي كردند ، نقطه عطفي مهم به دست آمد.

اين مدل اثر عدل كه DNA با متمايز كردن زنجيره هاي مكمل آن و استفاده از آنها به عنوان قالب هايي براي سنتز مولكول هاي جديد DNA ، توانا به تكثير خويش است. هر يك از رشته هاي مختلط تنيده DNA به عنوان دودمان اي از گروه هاي شيميايي به نام نوكلئوتيدها توصيه شده است ، كه از اين تعداد چهار نوع شناخته شده است.

از آنجا كه پروتئين ها دودمان هاي آمينو اسيدها هستند ، پيشنهاد شد كه يك توالي نوكلئوتيدي خاص از DNA مي تواند حاوي يك كد براي يك توالي اسيد آمينه و از اين جهت ساختار پروتئين باشد. در سال 1955 ، زيست شناس مولكولي آمريكايي ، سيمور بنزر ، كه مطالعات قبلي را دروسوفيلا انجام مي داد ، نشان داد كه فضا هاي جهش مكشوف در يك ژن نسبت به يكديگر نقشه برداري مي شوند.

نقشه دست نويس وي حاكي از آن است كه ژن خويش يك ساختار خطي است. كروموزوم هاي انساني درباره اين سوژه اغلب بخوانيدوراثت... در مطالعه ژنتيك روشن است. هر دو جنبه وراثت را مي نا با ژنها روشنگري عدل ، واحدهاي كاربردي مواد وراثتي كه…در سال 1958 شيوه جداسازي دودمان اي براي تكثير DNA (به اسم طريق نيم نگهدارنده) براي نخستين بار بدست زيست شناس مولكولي آمريكايي متيو مسلسون و ژنتيك دان آمريكايي فرانكلين دبليو استال باره تست قرار گرفت.

در سال 1961 ، سيدني برنر ، زيست شناس كريك و آفريقاي جنوبي پرتو عدل كه كد ژنتيك بايد در سه قطعه نوكلئوتيدها خوانده شود كه كدون ناميده مي شود. چارلز يانوفسكي ، متخصص ژنتيك آمريكايي ، نشانه داد كه موقعيتهاي مكانهاي جهش يافته در يك ژن كاملاً مطابق با موقعيتهاي اسيدهاي آمينه تغيير مكشوف در توالي اسيدهاي آمينه پروتئين مربوطه است. در سال 1966 كد ژنتيك كامل در باره 64 واحد كدگذاري رمزگذاري سه گانه (كدون ها) و اسيدهاي آمينه خاصي كه آنها براي آنها رمزگذاري مي كنند ، توسط بيوشيميست هاي آمريكايي مارشال نيرنبرگ و هار گوبيند خورانا استخراج شدند.

پاورپوينت زيست شناسي دوازدهم

مطالعات بعدي در بسياري از ارگانيسم ها پرتو داد كه ساختار مارپيچ مضاعف DNA ، نحوه تكثير آن و كد ژنتيكي تقريباً در همه موجودات از دسته گياهان ، حيوانات ، قارچ ها ، باكتري ها و ويروس ها يكسان است. در سنه 1961 ، فرانسوا ژاكوب ، زيست شناس فرانسوي و بيوشيميست فرانسوي ژاك مونود با نشان دادن اينكه ژنهاي باكتريايي را مي طاقت فعال كرد (شروع رونويسي به RNA و سنتز پروتئين) و از راه عمل پيوست پروتئين هاي نظارتي به يك منطقه تازه در بالادست ، مدل اوليه را براي تنظيم ژن ايجاد كردند.

در سنه 1953 هنگامي كه جيمز دي واتسون ، ژنتيك شناس و بيوفيزيكولوژيست آمريكايي و بيوفيزيكدان انگليسي ، فرانسيس كريك و موريس ويلكينز ، مدل مارپيچ دومي را براي پاورپوينت زيست شيمي يازدهم طراحي كردند ، نقطه عطفي مهم به دست آمد.

اين مدل اثر عدل كه DNA با متمايز كردن زنجيره هاي مكمل آن و استفاده از آنها به عنوان قالب هايي براي سنتز مولكول هاي جديد DNA ، توانا به تكثير خويش است. هر يك از رشته هاي مختلط تنيده DNA به عنوان دودمان اي از گروه هاي شيميايي به نام نوكلئوتيدها توصيه شده است ، كه از اين تعداد چهار نوع شناخته شده است.

از آنجا كه پروتئين ها دودمان هاي آمينو اسيدها هستند ، پيشنهاد شد كه يك توالي نوكلئوتيدي خاص از DNA مي تواند حاوي يك كد براي يك توالي اسيد آمينه و از اين جهت ساختار پروتئين باشد. در سال 1955 ، زيست شناس مولكولي آمريكايي ، سيمور بنزر ، كه مطالعات قبلي را دروسوفيلا انجام مي داد ، نشان داد كه فضا هاي جهش مكشوف در يك ژن نسبت به يكديگر نقشه برداري مي شوند.

نقشه دست نويس وي حاكي از آن است كه ژن خويش يك ساختار خطي است. كروموزوم هاي انساني درباره اين سوژه اغلب بخوانيدوراثت... در مطالعه ژنتيك روشن است. هر دو جنبه وراثت را مي نا با ژنها روشنگري عدل ، واحدهاي كاربردي مواد وراثتي كه…در سال 1958 شيوه جداسازي دودمان اي براي تكثير DNA (به اسم طريق نيم نگهدارنده) براي نخستين بار بدست زيست شناس مولكولي آمريكايي متيو مسلسون و ژنتيك دان آمريكايي فرانكلين دبليو استال باره تست قرار گرفت.

در سال 1961 ، سيدني برنر ، زيست شناس كريك و آفريقاي جنوبي پرتو عدل كه كد ژنتيك بايد در سه قطعه نوكلئوتيدها خوانده شود كه كدون ناميده مي شود. چارلز يانوفسكي ، متخصص ژنتيك آمريكايي ، نشانه داد كه موقعيتهاي مكانهاي جهش يافته در يك ژن كاملاً مطابق با موقعيتهاي اسيدهاي آمينه تغيير مكشوف در توالي اسيدهاي آمينه پروتئين مربوطه است. در سال 1966 كد ژنتيك كامل در باره 64 واحد كدگذاري رمزگذاري سه گانه (كدون ها) و اسيدهاي آمينه خاصي كه آنها براي آنها رمزگذاري مي كنند ، توسط بيوشيميست هاي آمريكايي مارشال نيرنبرگ و هار گوبيند خورانا استخراج شدند.

پاورپوينت شيمي يازدهم

مطالعات بعدي در بسياري از ارگانيسم ها پرتو داد كه ساختار مارپيچ مضاعف DNA ، نحوه تكثير آن و كد ژنتيكي تقريباً در همه موجودات از دسته گياهان ، حيوانات ، قارچ ها ، باكتري ها و ويروس ها يكسان است. در سنه 1961 ، فرانسوا ژاكوب ، زيست شناس فرانسوي و بيوشيميست فرانسوي ژاك مونود با نشان دادن اينكه ژنهاي باكتريايي را مي طاقت فعال كرد (شروع رونويسي به RNA و سنتز پروتئين) و از راه عمل پيوست پروتئين هاي نظارتي به يك منطقه تازه در بالادست ، مدل اوليه را براي تنظيم ژن ايجاد كردند.

ژنهاي مندل تنها موجودات فرضي بودند ، عواملي كه مي توان براي اثبات نتايج وي استنباط كرد. در قرن بيستم ، پيشرفتهاي چشمگيري در فهم ماهيت ژن ها و عملكرد آنها هستي داشت. انتشارات مندل لغايت سنه 1900 در پاورپوينت شيمي دهم پژوهش غيرقابل انگاشت بود ، هنگامي كه همان نتيجه گيري توسط چندين پژوهنده ساير حاصل شد. بعد از آن صدها نوشتار وجود دارد كه نشانه از وراثت مندلي در طيف وسيعي از گياهان و حيوانات از آنگونه انسان دارد. به نظر مي قبض كه فكر مندل از اعتبار عمومي برخوردار است. بسياري از زيست شناسان خاطرنشان كردند كه وراثت ژنها به طور نزديكي با وراثت كروموزومها در طي تقسيمات هسته اي موسوم به ميوز ، كه در تقسيمات سلولي صحيح قبل از تشكيل گامتها رخداد مي افتد ، هستند.
كروموزوم رشته هاي كروموزوم هاي انساني.

كشف ژنهاي مرتبطكروموزومكروموزومكروموزوم ها اطلاعات ارثي را در قالب ژن ها حمل مي كنند.ايجاد و فرآوري شده توسط QA International. © QA International، 2010. كليه حقوق محفوظ است.مشاهده تمام فيلم هاي اين مقاله به عقيده مي قبض ژن ها جزئي از كروموزوم هستند. در سال 1910 اين ايده با راهپيمايي وراثت موازي برخي از Drosophila (نوعي از مگس ميوه) بر روي كروموزومهاي تعيين كننده جنسي توسط جانورشناس و ژنتيك آمريكايي توماس هانت مورگان تقويت شد.

مورگان و يكي از ادب آموزانش ، آلفرد هنري استورتوانت ، نه فقط اثر دادند كه ژن هاي مشخصي در همان كروموزوم پيوسته هستند ، بلكه فاصله بين ژن ها در همان كروموزوم را مي تاب با اندازه گيري فراواني كه در آن تركيبات جديد كروموزومي بوجود آمد محاسبه كرد. توصيه شده است كه بدست شكستگي و پيوند كروموزومي ايجاد شود ، در ضمن به عنوان پاورپوينت شيمي دهم شناخته مي شود). در سنه 1916 ، دانش آموز ديگري از مورگان ، كالوين بريج ، از مگس هاي ميوه اي با كروموزوم اضافي بهره‌گيري كرد لغايت از هر شك و ترديد بخردانه اثبات كند كه تنها مسير توضيح مرده ريگ غير طبيعي برخي از ژنها در صورتي كه بخشي از كروموزوم اضافي باشد.

هرمان جوزف مولر ، كارآزموده ژنتيك آمريكايي نشانه داد كه آللهاي جديد (تحت عنوان پاورپوينت شيمي دهم) با استفاده از سلولهاي با اشعه X مي توانند در فركانسهاي بسيار توليد شوند ، نخستين تظاهرات يك عامل جهش زاي محيطي (جهش ها نيز مي توانند به صورت خودبخود بوجود آيند). در سنه 1931 ، هريت كرايتون ، گياه شناس آمريكايي و جهان آمريكايي باربارا مك كلينتوك نشانه دادند كه تركيبات آللي جديد ژنهاي پيوسته با بخشهاي كروموزوم تبادل جسمي با هم بستگي دارند.
وراثت مربوط به جنس چشمان سفيد دروسوفيلا مگس مي كند.

پاورپوينت شيمي دهم مربوط به جنس چشمان سفيد دروسوفيلا مگس مي كند.دايره المعارف بريتانيكا ، شركت ژنتيك اوليه مولكوليدر سال 1908 پزشك انگليسي ، Archibald Garrod اين ايده مهم را مطرح كرد كه بيماري آلكاپتونوريا در انسان و بعضي بيماريهاي ارثي ساير برآمده از خطاهاي متابوليسم ذاتي است كه براي نخستين بار توصيه مي كند كه ژنهاي پيوسته با آنها عملكرد مولكولي در سطح سلول دارند. ژنتيك مولكولي به طور جدي آغاز نمي شود تا سنه 1941 وقتي جورج بياد و كارآزموده ژنتيك آمريكايي و ادوارد تاتوم بيوشيمي آمريكايي پرتو دادند كه ژن هايي كه در قارچ Neurospora crusa مطالعه مي كردند با رمزگذاري پروتئين هاي كاتاليزوري موسوم به آنزيم ها عمل مي كنند.

پژوهش ها بعدي در ارگانيسم هاي ساير اين ايده را گسترش داده است الي نشان دهد ژن ها به طور كلي پروتئين ها را كد گذاري مي كنند. خيلي زود پس از آن ، اسوالد اوريون باكتري شناس آمريكايي ، كالين M. MacLeod ، ژنتيك آمريكايي كانادايي و زيست شناس آمريكايي مكين مك كارتي نشان دادند كه ژنهاي باكتريايي از DNA ساخته مي شوند ، مكشوف اي كه بعداً به كل ارگانيسم ها اشاعه يافت.

در دو هزاره ميان حيات ارسطو و مندل ، فكر هاي جديدي در مورد ماهيت وراثت ثبت شد. در قرن 17 و 18th ايده قبل پردازش معرفي شد. دانشمندان با استفاده از ميكروسكوپ هاي اخير گسترش مكشوف تصور كردند كه مي توانند ماكت هاي مينياتوري انسان را در سر اسپرم مشاهده كنند. زيست شناس فرانسوي ژان باپتيست لامارك از ايده "پاورپوينت زيست شناسي دوازدهم" استفاده نكرد ، نه به عنوان توضيحي براي وراثت بلكه به عنوان الگويي براي تكامل. او در زماني زندگي مي كرد كه صحيح گونه ها به صورت درست در نظر گرفته مي شد ، اما معتقد بود كه اين ثبات فقط در يك محيط مقاوم يافت مي شود.

وي قانون استفاده و كاربرد غيرقانوني را تصريح كرد و اظهار داشت: وقتي بعضي از ارگان ها به علت بعضي نيازهاي محيطي به طور اخص توسعه پيدا مي كنند ، آنگاه آن وضعيت گسترش ارثي است و مي نا آن را به فرزندان منتقل كرد. او معتقد بود كه در اين شيوه ، در طي چندين دودمان ، زرافه ها مي توانند از حيواناتي شبيه گوزن ها ناشي شوند كه براي رسيدن به برگهاي بلند روي درختان ، ناچار به كشش در گردن خود بودند.
آلفرد راسل والاس ، طبيعتگراي انگليسي ، ابتدا تئوري تكامل را با برگزيدن طبيعي فرض مي كرد. با اين حال ، مشاهدات چارلز داروين در درازا بازديد خود از كره زمين در HG Beagle (36- 1831) شواهدي را براي انتخاب طبيعي ارائه عدل و توصيه وي مبني بر اينكه انسان ها و حيوانات يك جد مشترك دارند. بسياري از دانشمندان در آن سررسيد به مكانيسم ارثي معتقد بودند كه نسخه اي از ايده يونان باستان از pangenesis است ، و به عقيده نمي قبض كه ايده هاي داروين مطابق با نظريه وراثت ناشي از تست هاي مندل است.

امروز مشترك شويد!
ژنتيكافراد كليديجفري سي هالمايكل دبليو جوانمايكل روزباشگرگور مندلآقا ايان ويلموتتوماس هانت مورگانبروس ايمزلانسلوت توماس هاگبنآگوست ويسمانتئودوسيوس دوبژانسكيموضوعات مرتبطوراثتزيست شناسيبيماري ژنتيكي انسانژنتيك انسانيبومي سازيژنوم انساناپيدميولوژي ژنتيكيژنتيكژنژنتيك رفتار

كار مندلقبل از گرگور مندل ، تئوري هاي يك مكانيسم ارثي عمدتاً بر پايه منطق و گمانه زني ها بود نه بر آزمايش. مندل در باغ صومعه خود شمار زيادي از آزمايشات گرده افشاني متقابل بين نوع هاي نخود باغ را اتمام داد ، كه وي به عنوان خطوط پرورش ناب-سره توسط آورد. وي نخودهاي نخود را با دانه هاي زرد به آنهايي كه حائز دانه هاي سبز بودند ، عبور داد و تماشا كرد كه دانه هاي فرزندان (نسل اول ، F1) همه زرد رنگ هستند. هنگامي كه كسان F1 خويش گرده افشاني و يا در وسط آنها عبور كردند ، فرزندان آنها (F2) نسبت 3: 1 (3/4 زرد و 1/4 سبز) پرتو داد. وي استنباط كرد: از آنجا كه دودمان F2 شامل برخي كسان سبز است ، تعيين كننده هاي سبز بودن بايد در دودمان F1 وجود داشته باشد ، اگرچه آنها ذكر نشده اند زيرا رنگ زرد بر سبز غالب است. از نسبت دقيق رياضي 3: 1 (كه نمونه هاي آن چند نمونه ساير نيز يافت) ، او نه تنها هستي واحدهاي ارثي گسسته (ژن ها) را استنباط مي كند ، بلكه اين واحدها را نيز در گياه نخود به صورت زوج وجود داشته و اين زوج ها را در درازا جدا مي كردند. تشكيل گامت. از اين رو ، دو خط اصلي گياهان نخود فرنگي YY (زرد) و yy (سبز) پيشنهاد شده است. گامتهاي حاصل از اينها Y و y بود و بدين ترتيب نسل F1 Yy توليد مي شود كه به علت تسلط Y ، از عقيده رنگي زرد رنگ بود. در نسل F1 نيمي از gamet ها Y و نيمي ساير y بودند و نسل F2 را فرآوري مي كردند. از جفت گيري تصادفي 1/4 Yy ، 1/2 YY و 1/4 yy ، فلذا نسبت 3: 1 را توضيح مي دهد. اشكال ژنهاي رنگ نخود ، Y و y ، آلل ناميده مي شوند.
مندل همچنين خطوط خالصي را كه در جفت كاراكترها ، مثل رنگ دانه (زرد در مقابل سبز) و شكل دانه (دور در مقابل چين و چروك) متفاوت است ، موشكافي كرد. صليب دانه هاي احد زرد با دانه هاي چروكيده سبز منجر به دودمان F1 شد كه همه زرد و يگانه بود و حاكم بر صفات زرد و گرد است. با اين حال ، نسل F2 توليد شده بدست خود گرده افشاني گياهان F1 نسبت 9: 3: 3: 1 (9/16 دور زرد ، 3/16 چروك زرد ، 3/16 بعيد سبز) و 1/16 سبز چروكيده نشان داد. توجه داشته باشيد كه نسبت 9: 3: 3: 1 با دو نسبت 3: 1 تركيب مي شود). از اين نتيجه و سايرين آن را همنشين دارد ، او مجموعه اي مستقل از جفت هاي جداگانه ژن در تشكيل گامت را برداشت كرد.

پاورپوينت زيست شناسي دوازدهم
موفقيت مندل را مي نا تا حدودي به رويكرد تجربي كلاسيك وي نسبت داد. او اندامگان آزمايشي خود را به احسان برگزيدن كرد و آزمايش ها كنترل شده زيادي را براي جمع آوري ديتا ها انجام داد. از نتايج خود ، او فرضيه هاي توضيحي درخشان برپايي كرد و در پيوستگي به آزمايش اين فرضيه ها پرداخت. روش مندل نمونه اي از ژنتيك ايجاد كرد كه امروزه هنوز هم براي كشف ژن و فهم ويژگي ها ژنتيكي مرده ريگ باره كاربرد قرار مي گيرد.

اگرچه شواهد علمي در مورد الگوهاي وراثت ژنتيكي الي سررسيد پيشه مندل نما نشده است ، ولي تاريخ اثر مي دهد كه آدمي بايد مدت ها پيش از طلوع تمدن به وراثت علاقه داشته است. كنجكاوي آغاز بايد براساس شباهتهاي خانوادگي انسان باشد ، مانند همانندگي در ساختار بدن ، صدا ، راه رفتن و حركات. چنين تصوراتي در تأسيس دودمان هاي فاميلي و سلطنتي مؤثر بود. تيره ها عشايري اوليه علاقه مند به خصوصيات حيواناتي بودند كه آنها را گله و اهلي مي كردند و بدون شك آنها را به چهره انتخابي پرورش مي دادند. به نظر مي رسد اولين سكونتگاه هاي انساني كه پيشه كشاورزي را سپريدن داده اند گياهان زراعي را با كيفيت دلخواه گزينش كرده اند. نقاشي هاي آرامگاه باستاني اثر از شجره هاي پرورش اسب نژاد حاوي تصويري واضح از وراثت چندين صفت بدني مجزا در اسب ها دارد. با وجود پاورپوينت زيست شناسي يازدهم ، اولين گمانه زني هاي ثبت شده در باره وراثت الي سررسيد يونانيان باستان وجود نداشت. بعضي از جنبه هاي ايده هاي آنها هنوز هم امروزه پيوسته تلقي مي شوند.

بقراط (460 - c. 375 پيش از ميلاد) ، معروف به والد پزشكي ، به مرده ريگ ويژگي هاي اكتسابي اعتقاد داشت ، و براي پاسخ به اين ، او فرضيه معروف به pangenesis را آفرينش كرد. وي فرض كرد كه تمام اندامهاي بدن والدين "بذرهاي" نامرئي را مي دهد ، كه مانند اجزاي ساختمان ريزنگارگي شده بوده و در حين مقاربت جنسي منتقل مي شوند ، مجدداً در رحم والده براي ساختن نوزاد مجدداً جمع مي شوند.
ارسطو (384-322 قبل از ميلاد) بر اهميت پاورپوينت زيست شناسي يازدهم در وراثت تأكيد كرد. وي انگار مي كرد كه خون مواد توليدي را براي تشكيل تمام سرنوشت هاي تن بزرگسالان تأمين مي كند ، و او دليل اين خون را مبناي انتقال اين قدرت توليدي به نسل بعدي مي داند. در درستي ، او معتقد بود كه مايع مني درگذشت خون خالص شده است و خون قاعدگي يك زن معادل مايع مني است. اين مشاركت هاي زن و درگذشت در توليد رحم در رحم همبسته هستند. خون حاوي نوعي از اسانسهاي ارثي است ، اما او معتقد بود كه كودك تحت تأثير اين ذات رشد مي كند ، نه اينكه از خود اسانس ها ساخته شود.
عقايد ارسطو درباره نقش پاورپوينت زيست شناسي يازدهم در وضع حمل چه بسا منشأ اين نظر هنوز رايج است كه به نوعي خون در وراثت دخيل است. امروزه ملت هنوز از خاصيت هاي خاصي مثل "خون" و "خطوط خون" و "پيوند خون" صحبت مي كنند. مدل يوناني مرده ريگ ، كه در آن تعداد زيادي از مواد باره كاربرد قرار گرفت ، با مدل مندلي تفاوت داشت. عقيده مندل اين بود كه تفاوتهاي مشخص بين كسان با تفاوت در عوامل ارثي و در عين حال قدرتمند تعيين مي شود. اين عوامل ارثي منفرد به عنوان ژن شناخته شدند. كپي ژن ها از راه اسپرم و تخم منتقل مي شوند و رشد اولاد را هدايت مي كنند. ژنها همچنين وظيفه بازتوليد ويژگيهاي آشكار والدين را دارند كه در فرزندانشان قابل تماشا است.